جمعیت حیاتیترین پنجره شناختی الگوی هدایت اجتماعی است. اجتماعات انسانی مبتنی بر قواعد اطلسی حوزه جمعیت توان تغییر رویکرد و یا الگوهای شناختی تأثیرگذار در آینده خود را پیدا میکنند و اگر پنجره شناختی جمعیت دستمایه سیاستهای سرمایهداری و ترسیمهای بدلی نظامهای مادیگرا شود, انحطاط، فساد و سقوط تمدنی تنها تجربه تلخ تمدنی ملتها خواهد بود.
به گزارش مبسوط، جمعیت در الگوی شناختی شریعت مبین اسلام گستره اندیشهای و منابع حیاتی در حوزه توسعه تمدنی محسوب میشود، جمعیت را میتوان از حساسترین ارکان حیاتی یک تمدن مدرن و پیشرفته از منظر شریعت مبین توصیف کرد.
پنجره توسعه و تغییرات جمعیت از منظر مبادی و مبانی شناختی شریعت مبین در پرده ماهیت عقل اجتماعی جریان دارد، چنین حریمی از ماهیت اجتماعی از سوی متن ثقلین شریف در کُنه ماهیت عقل اجتماعی حراست و نگهداری میشود، چنین جایگاهی نشان میدهد که پنجره جمعیت ستون خیمه تمدنی از منظر اسلام مبین است و شریعت همه توسعههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بهطور کل شناختی (در حوزه مدیریت و توسعه تمدنی) را متکی بر تغییرات این حوزه تهیه و برای نسلها تولید میکند.
جمعیت اگر در مبادی مادی بر محور ساختار و مبادی ژنشناسی تحلیل و تفسیر شود، خطرناکترین الگوهای سیاسی و فرهنگی را به دنبال خواهد داشت، چیزی که در جریان حاکمیتهای غیرمستقر یهودی و در پرتو یک تحریف هدفمند در متن تورات ایجاد و دنبال شد!
حاکمیت پنجرهای یهود در متن سرزمینی امپراتوریهای مطرح تاریخ تمدن مستقر شد بهگونهای که در این الگوی حاکمیتی، یهود برای به ثمر رساندن اهداف خود، پسازآن که زمینهای مناسب و حاصلخیزی را از مالکان خصوصی خریداری میکردند, در آن قلعههایی را بنا میکردند، در سایه این قلعهها یهود حاکمیت غیرمستقر و اهداف نظام پنجره را دنبال میکرد، اهدافی که از مقتضا و منش ایمانی نژادپرستی( نفسپرستی) تأمین و ترسیم میشد.
خاخامهای یهودی پسازآن که موفق شدند تعداد قلعهها یا همان پنجرههای حاکمیت نامرئی خود را در نقاط استراتژیک از سرزمینهای امپراتوریهای سهگانه و مهم دنیا ایجاد کنند, تصمیم به ایجاد تغییراتی در ساختارهای ماهیتی تمدنها گرفتند.
تغییرات ماهیتی به یهود چند امکان مهم را میداد، چیزی که علاوه بر تضمین اهداف نژاد پرستانه آنان آینده تمدنها را برای تأمین منافع آنان تحریف میکرد، تحریفی که از واقعیت یک حقیقت بدلی میساخت! برای مثال ظهور معنای واژه «خویدوده» و شبهاتی که در حوزه معناشناسی این واژه وجود دارد, خود نشانی از تلاش یک جریان اندیشهای برای انحراف نژادی در ایرانیان است، چیزی که دو قول موجود (نظریه رد ازدواج با محارم در بین زرتشتیان و ایران باستان و نقطه مقابل آن) را به محوری دانشنامهای بدل ساخته است و چنین ظهوری در حوزه ماهیت اجتماعی بر بستر ظهور واژه خویدوده در فرهنگ ایرانیان دنبال شد!
دانش زبانشناسی چنین تغییر تاکتیکی و ظهور ماهیتی یک واژه را بهعنوان یک کرنش شناختی نفس اجتماعی (عرف) در برابر یک اندیشه میداند, چراکه ظهور و وضع یک معنا در یک عرف تمدنی حاکی از تقابل اندیشهای دو جریان صاحب سبک است.
تورق تاریخ تمدنها نشان از جایگاه استراتژیک پنجره جمعیتی و تأثیر مستقیم آن بر تغییر شناختی سریعالسیر عرف شناختی ملتها است، این همان اهرمی است که یهود با نفوذ در سراچه نفس اجتماعی تلاش کرد که تغییرات ساختار پنجرههای اجتماعی در تمدن ابراهیمی عربستان را زمینه انحطاط و تجلی بدا (1) در تاریخ تمدنی او کند.
چنین تلاشی در تمدن ایرانیان که بر محور عقل اجتماعی هدایت میشد در دورههای گوناگون ثبت و ضبطشده است، اسنادی که نشان میدهد تلاشهایی هوشمندانه برای عقب راندن تمدن ایران باستان از حوزههای سرزمینی با ایجاد فساد در ساختار ژن اجتماعی و افول جمعیتی دنبال میشد.
مطالعه پنجره جمعیتی ایران امروز نشان از تلاش همهجانبه مبتنی بر الگویی که میشود از آن بهعنوان قرارداد بدون امضاء (قرارداد نانوشته) نیز یادکرد.
قرارداد بدون امضا روحیهای ساختارگرا در بستر ساختارهای دولتی ایران پس از انقلاب است که رصد نشانگرهای آن از تکرار تمدنی مهم خبر میدهد! درواقع جریان نفوذ تغییر شناختی حوزه فرهنگ مبتنی بر نفسپرستی که همان جریان مدلیسم عقل اجتماعی است را چاشنی افول جمعیتی میکند تا تغییر ماهیتی ساختارها را مستعد یک عقبگرد تمدنی کند!
***پانوشتها:
1 – بدا: یک اصطلاح ایمانی در حوزه اعتقادی علوم مرتبط با ثقلین شریف است (علم کلام) بدا در منظومه اندیشهای عبارت از تغییر مقدرات است چیزی که میتواند سرنوشت یک تمدن و ملت ازآنچه برای آن مقدر شده را عوض و بهسوی سقوط تمدنی هدایت کند.
نفوذ یهود جمعیت فرزندآوری