عفاف و حجاب
1401/08/22 در 17:47 ب.ظ
تعداد بازدید:
تأملی بر مبادی شناختی یک الگو؛

حجاب تبلور جوهر پاک فطرت اجتماعی انسان | عبور از حجاب به معنای هبوط دوم بشر است

مبسوط | حجاب موضوعی مربوط به اسلام نیست و خیلی از ادیان و مذاهب الهی و غیر الهی آن را موضوعی ثابت و چه بسا ضروری در جریان مراودات اجتماعی می دانند، ولی چرا امروز تلاش می شود آن را نمادی از اسلام معرفی نمود که با نابود شدن آن اسلام نیز به نابودی خواهد رسید؟

ارسال توسط : سروش

پایگاه شناختی مبسوط، زمانی که انسان آفریده شد، همراه با یک امانت در زمین سکنی گزید و آن فطرت الهی بود. فطرتی که تا پایان دوران حیات مادی، همواره با انسان است و اگر حتی تمامی حجت ها و نشانه های الهی حسب شرایطی از دسترس انسان خارج شود، باز هم حجت بر انسان تمام نمی شود.

میل به خوبی و دوری از بدی، اخلاقی فردی نیست، بلکه امری فطری است که همه انسان ها با تمامی باورها و مسلک ها به آن باور دارند و هیچگاه از آن عبورنمی کنند، مگر این که سهوا یا عمدا عملی در تعارض با آن را توجیه کنند. البته همه این انحرافات صرفا و تنها در جایی اتفاق می افتد که عقل آدمی _حتی کمترین درجات عقلی_ به کنار گذاشته شود.

همه مردها و زن ها بر اساس فطرتی که دارند، نسبت به خطوط قرمز حساسند و حتی نسبت به کسانی که با آنها به صورت مستقیم در ارتباطند (در نازل ترین درجه رفتار اجتماعی) نیز بی تفاوت نیستند. مثال های فراوانی در این عرصه می توان زد و همگی را بررسی نمود، ولی محدود شدن به این موضوع از هدف این یادداشت دور است.

با توجه به مبسوط بودن ماجرا، درباره گذشته و سال های خیلی دور صحبت نمی کنیم و صرفا یکی دو قرن اخیر را که اطلاعات آن به صورت اسناد تصویری در دسترس است را مورد توجه قرار می دهیم.

* پرسشی جدید برای بشریت

در دوران اخیر، یک سؤال همواره در میان تقابل حق و باطل وجود دارد و آن چرایی تمرکز بر مسئله حجاب است. در ظاهر، حجاب موضوعی است که شاید تنها بخشی از احکام اسلامی را به خود اختصاص داده و در کنار موضوعات دینی که در آیات و روایات به آن پرداخته شده و شاید بتوان آن را موضوعی کم اهمیت تر از سایر احکام اسلامی دانست.

پس این همه تلاش جبهه استکبار برای کنار گذاشته شدن پوشش بانوان در سراسر جهان و در میان تمامی ادیان و فرقه های الهی و حتی مادی برای چیست؟

شاید نیاز به یادآوری نباشد که حجاب موضوعی مربوط به اسلام نیست و خیلی از ادیان و مذاهب الهی و غیر الهی آن را موضوعی ثابت و چه بسا ضروری در جریان مراودات اجتماعی می دانند، ولی چرا امروز تلاش می شود آن را نمادی از اسلام معرفی نمود که با نابود شدن آن اسلام نیز به نابودی خواهد رسید؟

درست است که حجاب در اسلام جایگاهی ارزشمند دارد و کمتر پرداختن به این موضوع نشانه بی اهمتی آن نیست و چه بسا به دلیل پذیرش کامل آن -بدون کم و کاست- از سوی مردم در صدر اسلام بوده است، ولی با این حال نمی توان آن را نماد اسلام دانست، چون اسلام ادامه دهنده سنتی عقلانی بود که به کمال رسید و حجاب نیز از گذشته بوده و تا قرون اخیر در سراسر جهان رواج داشته است.

* پوشش مناسب، نمادی انسانی

مسئله بیش از این است. انسان پوشش مناسب را بخشی از فطرت خود می داند و این مسئله برای مردان و زنان عمومیت دارد؛ در این شرایط نوبت به ورود جریان طاغوتی می رسد که هدفی جز استعمار انسان ها ندارد. افرادی که در رأس هرم مادی قرار دارند و ضمن توجه به این جایگاه، نیازمند پلکانی انسانی هستند و برای حفظ جایگاه خود حتی از نزدیک ترین افراد به خود نیز می گذرند، چه رسد به انسان های عادی.

کسی که دارای حجاب و پوشش مناسب است و نسبت به بایسته ها و مسئولیت های اجتماعی بی تفاوت و چه بسا یاغی نیست، انسانی فهیم است. انسانی که در مسیر فطرت قرار دارد، هرچند به دلیل حجاب های مادی، از اسلام و آموزه های الهی بی بهره باشد، ولی هنوز حلقه وصل خود با خدا و دوری از طاغوت را در دست دارد. این فرد اجتماعی نسبت به ظلم ساکت نیست و به سادگی نمی توان جای ظالم و مظلوم را برای او تغییر داد.

انسانی که از این نماد انسانی جدا شود و پا بر روی خطوط قرمز بگذارد، از خانه امن خود خارج شده و عرصه را برای افتادن زنجیرهای استعماری و طاغوتی بر گردن خود فراهم آورده است. شاید نیاز به یادآوری نباشد که در این عرصه، منظور، انسان های منافقی نیست که از سر نفاق و یا اجبار پوششی حداقلی را برای خود برگزیده اند.

* حجاب، نمادی که توسط شیعه زنده مانده است

جریان طاغوت به رهبری ابلیس توانست از ادیان الهی این نماد انسانی را بگیرد و عرصه را برای اسارت انسانیت باز کند، این موضوع در میان برخی مذاهب اسلامی نیز اتفاق افتاد و تنها شیعه است که این نماد انسانی را همچنان برای خود حفظ کرده است.

شیعه زنده است، چون توانسته نمادهای انسانی را در این روزگار ظالم حفظ کند و تا کنون کورسوی امیدی برای انسانیت در جهان باشد. شیعه است که انسانیت را با اسلام به کمال رسانده و قلعه محکمی در برابر تهاجمات ایجاد کرده است؛ از این رو جریان طاغوت نمی تواند آن را رها کند و حتی با آن کنار بیاید.

مسلما جریانی که حجاب را از برخی منافقان شیعی گرفته است، تنها به این محدوده اکتفا نخواهد کرد و همچنان برای نابودی کامل این نماد انسانی پیش خواهد رفت و تا زمانی که تمامی نمادها و نشانه های انسانی وجود دارد، به جنگ خود خواهد پرداخت.

* هر نماد انسانی حلقه وصل دیگر نمادهاست

نمادهای انسانیتی صرفا محدود به حجاب نمی شود، ولی نابودی هر کدام می تواند مقدمه نابودی دیگری باشد که سرانجام کار را به جایی برساند تا انسان از این مرحله زیست نیز هبوط کند و در چنین شرایطی، داشتن زندگی حیوانی نیز برای انسان ها آرزو باشد. در این شرایط نماز و روزه و سایر دستورات دینی در زیباترین جلوه ظاهری، هیچ است و همین هیچ هم عمر چندانی نخواهد داشت.

دورانی که در آن، خوب، بد است و بد، خوب؛ ظلم پذیرفته شده و چه بسا منطقی جلوه می کند و روز به روز بر تعداد مظلومان با هر جایگاهی افزوده می شود. جایگاهی که هیچکسی در آن رحمی بر دل ندارد و نابودی تمامی انسان های روی زمین را دنبال می کند.

البته این بخش از نوشته، تنها داستانی است که جریان طاغوت برای خود نوشته ولی در مرحله اجرا ناشدنی است، چراکه سنت خدا بر این است که «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» و نابودی در کمین شیاطین و طاغوتیان است.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
درباره فرمت های متن

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.